برام هیچ حسی شبیه تو نیست...کنار تو در اوج آرامشم...
همین از تمام جهان کافیه...همین که کنارت نفس می کشم...
این هفته شبیه هیچ هفته ایی نبود.....
شاید مهمترین هفته ی زندگی من و زینب بوده باشه...
خوشحالم...
خوشحالم چون تمام این اتفاقات
مقدمه ایی هستند برای رسیدن به زینب عزیزم....
و خوشحالم که این اتفاقات 13 رجب شکل گرفت...
چون..........
ما از همون اول هم..........
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
.
. . .
همه
لرزشِ دست و دل ام
از آن بود
که عشق
پناهی گردد,
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق آی عشق
چهرهی آبی ات پیدا نیست.
غبارِ تیره ی تسکینی
بر حضورِ وَهن
و دنجِ رهایی
بر گزیرِ حضور,
سیاهی
بر آرامشِ آبی
و سبزه ی برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگِ آشنایت
پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعله ی زخمی
نه شورِ شعله
بر سرمای درون.
آی عشق آی عشق
چهری ی سرخت پیدا نیست.