باران
آنگاه بانوی پر غرور عشق خود را دیدم
در آستانه پر نیلوفر،
که به آسمان بارانی می اندیشید
و آنگاه بانوی پر غرور عشق خود را دیدم
در آستانه پر نیلوفر باران،
که پیرهنش دستخوش بادی شوخ بود
و آنگاه بانوی پر غرور باران را
در آستانه نیلوفرها،
که از سفر دشوار آسمان باز می آمد.
(( احمد شاملو ))
خداوند روز اول آفتاب را آفرید
روز دوم دریا را
روز سوم صدا
روز چهارم رنگها را
روز پنجم حیوانات
روز ششم انسان
و روز هفتم خدا با خود اندیشید که دیگر چه چیزی را نیافریده است
" پس تو را برای من آفرید"
(( پل الوار ))