به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

تقدیم به گلی که عطر عشق را به من ارزانی کرد ...

 

 

 

 

 

 

این عکس رو خودم  برای گلم گرفتم........ 

 

چند روز پیش صبح زود که این گل رو دیدم دلم خواست بچینمش 

  

ولی یاد حرفی افتادم که تو زده بودی  و منم ترجیح دادم که بزارم این  

  

گل روی شاخه بمونه و فقط یه عکس ازش گرفتم که  

 

تو رو هم توی این قشنگی با خودم شریک کنم... 

 

و بعدش این گل قشنگ رو به تو که برام عزیزترینی تقدیم کنم.  

 

اینطوری میتونیم تا همیشه این گل رو داشته باشیم 

 

و از دیدنش لذت ببریم....... 

  

برای همیشه و تا ابد........ 

دوست دارم....  

 

 

مرا دریاب ....

 

 

 از پشت شیشه های بزرگ دلتنگی گریه میکنم و  

آرزو میکنم که کاش
برای یک لحظه فقط یک لحظه آغوش گرمت را احساس کنم ، 

میخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم تا دیگر از گریه کم نشوم .  

تو مرا  به دیار محبتها بردی و صادقانه دوستم داشتی پس بیا و باز در این راه 
تلاش کن اگر طاقت اشکهایم را نداری .  

در راه عشقی پاک تر و صادقانه تر،  

زیرا که من و تو ما شده ایم پس نگذار زمانه بیرحم دلهایی را که از هم       

جدا نشدنی است را به درد آورد.   

 دلم را به تو دادم و کلیدش را به سوی   
آسمان خوشبختی ها روانه کردم. چه شبها که تا سحر به یادت با 
گونه های خیس از دلتنگی ها به سر بردم چه روزها با خاطراتت نفس 
کشیدم پس تو ای سخاوت آسمانی من ... 
مرا دریاب که دیوانه وار دوستت دارم
.
 

  

  

پارک گفتگو......اولین شام در کنار دوست...

 

 زینب جان   

 این عکسها رو وقتی منتظر اومدنت بودم از پارگ گفتگو گرفتم  

  

دقیقا همون پله هایی که تو ازش پایین میومدی 

 مثل فرشته ها که از آسمون....   

 

و من با دیدنت انگار دوباره زنده  شدم...

 

 

 

  

 

 

 

   

 

 

برگ دیگه ای به دفتر خاطرات منو تو اضافه شد 

 

اولین شام مشترکمون که کنار هم بودیم 

 

من به قداست تمام لحظه های با تو بودن ایمان دارم. 

  

زینبم  تو بهترینی........