احمد شاملو در سال 1304 در تهران متولد شد. تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش که افسر ارتش بود اغلب از این شهر به آن شهر اعزام می شد و خانواده هزگز نتوانست برای مدتی طولانی جایی ماندگار شود. در سال 1322 به سبب فعالیت های سیاسی به زندانهای متفقین کشیده شد، و این در حقیقت تیر خلاصی بود بر شقیقه همان تحصیلات نامرتب. به سال 1325 برای بار نخست، در سال 1336 برای بار دوم، و در سال 1343 برای سومین بار ازدواج کرد. از ازدواج اول خود چهار فرزند دارد، سه پسر و یک دختر. احمد شاملو در سوم مرداد ماه سال 1379 چشم از جهان فروبست.
هنگامی که خوش تراش ترین تن ها را به سکه ی سیمی می توان خرید
مرا دریغا دریغ
هنگامی که به کیمیای عشق احساس نیاز می افتد
احمد شاملو........
چه بی تابانه می خواهمت ، ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری !
چه بی تابانه تو را طلب می کنم !
بر پشت سمندی
گوئی نو زین
که قرارش نیست .
و فاصله
تجربه ای بیهوده است .
بوی پیرهن ات ،
این جا
و اکنون .
کوه ها در فاصله سردند .
دست
در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را می جوید ،
و به راه اندیشیدن
یأس را
رج می زند .
بی نجوای انگشتانت
فقط
و جهان از هر سلامی خالی ست ...
احمد شاملو...