به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

زینب خانم این شعر هم تقدیم به شما...امیدوارم خوشت بیاد...



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تو را در آسمان شرق می جویم جایی که

آرزوهای نقره ای من خانه دارند.


تو را در حسرت یک قوی تنها ،تو را در بال و پر یک پرستوی شوریده،

و مغرب گیسوان فرشته هایی که

هرگز زمین را ندیده اند می جویم.


چشمهایت ارمغانی مهربانی و عشق است ،

بگو من در کدام یک از خیابانهای آن زاده خواهم شد؟


من از تمام کلمات دنیا فقط دو کلمه را می خواهم

" دوستت دارم "را .....و دلم می خواهد شکوفه ها

وکوهستانها گرد من جمع شوند و هزاران بار آن را با من تکرار کنند .


دوست دارم شب و شبنم آنقدر ادامه پیدا کنند تا قلب کوچکم آفتابی شود.

فانوسهای مهربانی ات را بر سر راه من بر افراز

 تا در بیشه های زشت و مه آلود گناه گم نشود.


مرا در گرد و غبار رویاهایم تنها رها مکن

و پرنده ها و ابرها را از من مگیر


دوست دارم در زیباترین آسمان تو زندگی کنم ودوشنبه ها

با رودخانه ها و رازیانه ها به گردش بروم.


سوگند به دریا و به موجی که هر دم به سوی تو بال می گشاید 

 شبها گاهی در جستجوی تو پوست تاریک

شب را لمس می کنم و حتی از سنگها سراغت را میگیرم...

 

بدون تو خیلی تنها شدم...خیلی تنها...تقدیم به تو

  

 

 

وعشق صدای فاصله هاست

 

صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.

 

عاشق همیشه تنهاست....

 

(( سهراب سپهری))

به او بگویید..دوستش دارم...به دنبال تنها ماه زندگی ام

 

loo3-3.jpg

 
 
(( به نام خدا ))
 
سلام
 
حال من خوب است
 
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
 
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
 
با این همه اگر عمری باقی بود طوری از کنار زندگی میگذرم
 
که نه زانوی آهویی بی جفت بلرزد
 
و نه این دل ناماندگار بی درمان..................؟
 
زینب جان نامه ام باید کوتاه باشد
 
مختصروبی پرده و بی ابهام
 
بگذار از نو بگویم
 
سلام حال من خوب است
.................
اما تو باور نکن