به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

به تماشا سوگند و به آغاز کلام....

تقدیم به بهترین و زیباترین کلام زندگیم ...زینب عزیز...

آرزوی وصال

میدونم یه روزی به این آرزو میرسیم


حلقه ازدواج


آرزوی وصال 


و عشق هدیه ایست جاودانی .


و من چه عاجزانه افق های طلایی نگاهت را با هزار تمنا جستجو میکنم

 و قصه تنهایی را در آسمان آبی نگاهت در میان میگذارم .


نسیم اشکی که در نگاهت موج می زد ،

 بارانی از عشق بود برای باغ رویاهایم ، و دلم چه بی قرار برای نگاه عاشقت می تپد .


در دل شب های تاریک وجودم به جستجوی روشنایی شمع وجودت می گردم .


به آفتابگردانی می مانم که هر صبح به امید آفتاب وجودتو سر از خواب بر می دارم .


و خوب می دانم بی تو گلبرگهای نازک وجودم را باد سرد خزان درهم فرو می ریزد ،

 و جوانه های نا شکفته امیدم به دور از تو می خشکند .


اما با این اوصاف میدانم ،

 قلبم کوچک تر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد.


اما در سکوت پر از فریاد خود می گریم و می گویم ؛

 با همین قلب کوچک ، به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم   . . .

.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*

نظرات 1 + ارسال نظر
زینب جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ق.ظ

منم میدونم ما تا اخر عمر کنار هم میمونیمو خوشبخت میشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد