بعد از چهار ماه ونیم انتظار و صبوری ( والبته کمی جرو بحث و دعوا)
خدا خودش به روش خودش
تمووم مشکلات ما رو از جلو راهمون برداشت
و طوری که حتی باورمون نمیشد دوباره ما رو و خانواده ها رو برد تو مسیر صلح و دوستی...
(( خدایا عاشق همین کارات شدم ))
.
.
و بالاخره بعد گذشت این روزای پر فراز و نشیب بالاخره شد همون چه میخواستیم../
خدا شکرت که هوای منو زینب جونمو داشتی و داری ..... خدا جون شکر....